ایسنا

این سه دوره جنگ نفس‌ها را به خِس‌خِس انداخت

این سه دوره جنگ نفس‌ها را به خِس‌خِس انداخت

نیروهای عراقی با استفاده گسترده ازاین‌گونه سلاح‌ها به‌منزله آتش پشتیبانی نیروهای عمل‌کننده خود موفق شدند در خلال چند ساعت، بندر فاو را از دست نیروهای ایران خارج کنند. منابع خارجی تعداد تلفات نیروهای ایرانی را در این حمله ۵۰۰۰ تن دانستند که مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد.

به گزارش ایسنا،در طول جنگ تحمیلی، رژیم عراق بارها از سلاح شیمیایی استفاده کرد. به طوری که بنابه گزارش رسمی ایران به کنفرانس خلع سلاح، تعداد این حملات توسط عراق از دی ماه ۱۳۵۹ تا اسفند ۱۳۶۶ در مجموع به ۲۴۲ مورد رسیده بود که قربانیان آن ۴۴ هزار نفر ذکر شده است که از آن تاریخ تاکنون این رقم به یکصدهزار نفر افزایش یافته است. همچنین بنا بر همین گزارش عراق در طول جنگ تحمیلی از ۶ هزار بمب شیمیایی علیه ایران استفاده کرده است.

استفاده عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی در جنگ علیه ایران در سه دوره متمایز انجام شد:

دوره نخست

google-play
برای دسترسی سریع به اخبار برنامه "اخبارمن" را نصب کنید.

«دوره نخست از آغاز تهاجم برق‌آسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ تا پایان مقطع آزادسازی مناطق اشغالی، به‌ویژه آزادی خرمشهر در سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ بود که طی آن، نیروهای عراقی به‌طور پراکنده و برای در هم شکستن مقاومت‌های پراکنده نیروهای رزمنده ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل خاک کشور ما، از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند.

دوره دوم، به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی اختصاص دارد که از مردادماه سال ۱۳۶۱ هم‌زمان با آغاز نخستین عملیات نفوذی نیروهای ایران به داخل خاک عراق- عملیات رمضان – با هدف تنبیه متجاوز آغاز شد و تا پایان سال ۱۳۶۵ و نبردهای بزرگ کربلای ۴ و ۵ ادامه یافت.

دوره دوم به‌کارگیری سلاح شیمیایی

در این دوره، عراق با اتخاذ تاکتیک نظامی دفاع مطلق در زمین، از جنگ‌افزارهای شیمیایی در نقش سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن، عملیات‌های تهاجمی متکی به انبوه نیروهای پیاده جمهوری اسلامی ایران را خنثی کند. در طول این دوره، ارتش عراق بیش از ۲۳۰ بار، مواضع نیروها، مراکز پشتیبانی و تدارکاتی و حتی شهرها و مناطق غیرنظامی ایران را هدف حملات شیمیایی قرار داد؛ اقدامی که درمجموع، حدود ۴۲ هزار نفر تلفات اعم از کشته و مجروح را در پی داشت.

دوره سوم به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی

دوره سوم جنگ شیمیایی بین عراق و ایران از آغاز سال ۱۳۶۶ شروع شد و تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و حتی پس‌ازآن تا تابستان سال ۱۳۶۷ ادامه یافت.

در این دوره ارتش عراق پس از برطرف کردن ضعف‌های تاکتیکی خود در زمینه کاربرد گازهای شیمیایی در دو دوره گذشته و دستیابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا دوگانه توانست از آن‌ها به‌عنوان یک سلاح تهاجمی برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل نیروهای ایران استفاده کند.

نظامیان عراقی همچنین موفق شدند از این سلاح‌ها به‌عنوان بخشی از عملیات‌های هماهنگ شده خود در بهار ۱۳۶۷ علیه نیروهای ایران در فاو، شلمچه و جبهه‌های غرب و شمال بهره گیرند و عملاً نیروهای ایرانی را به عقب‌نشینی از مواضع تصرف‌شده مجبور کنند.

در سال ۱۳۶۵، حملات شیمیایی عراق به دو علت افزایش زیادی یافت: ۱) افزایش تعداد حملات نیروهای ایران به داخل خاک عراق؛ و ۲) آغاز استراتژی دفاع متحرک عراق.

بدین ترتیب، در این سال، تعداد حملات شیمیایی به ۷۹ مورد، یعنی دو برابر سال پیش افزایش یافت. موقعیت جغرافیایی مناطق بمباران‌شده نشان می‌دهد که مواضع مورد هجوم در این سال نیز تابعی از مناطق عملیاتی نیروهای ایران بوده است، به‌طوری‌که در ماه‌های فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۶۵، با ادامه عملیات والفجر ۸، محور فاو و منطقه عملیاتی آن به‌شدت هدف حملات شیمیایی قرار گرفت و هواپیماهای عراق بمب‌های حاوی گاز خردل را در منطقه فروریختند.

همچنین برای تصرف مهران در اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۵ و منطقه عملیاتی شیخ صالح در غرب کشور در شهریور این سال، از گلوله‌های حاوی گاز خردل و اعصاب استفاده کردند.

اوج حملات شیمیایی عراق در سال ۱۳۶۵ همانند سال‌های گذشته، در زمستان و با آغاز عملیات بزرگ کربلای ۴ و ۵ اتفاق افتاد.

در ۱۰ دی‌ماه این سال، اجرای عملیات بزرگ کربلای ۴ در محور جزیره مینو، خرمشهر- آبادان و بلافاصله پس‌ازآن، عملیات کربلای ۵ در شلمچه در ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ و هم‌زمان با عملیات کربلای ۶ در محور سومار در غرب کشور سبب شد که یکی دیگر از شدیدترین حملات شیمیایی در جنگ ایران و عراق رخ دهد.

به دنبال این حملات گسترده، جمهوری اسلامی ایران از دبیر کل خواست، هیئت تحقیق را به ایران اعزام کند. هیئت تحقیقی در ۸ اسفندماه سال ۱۳۶۵ به ایران سفر کرد و با تعدادی از اسیران عراقی و مجروحان ایرانی که در اثر بمباران شیمیایی مجروح شده و در بیمارستان بستری بودند، دیدار و گفتگو کردند.

هیئت مزبور پس از بازگشت از ایران، در گزارشی به دبیر کل سازمان ملل، کاربرد مجدد جنگ‌افزارهای شیمیایی را در جنگ ایران و عراق مورد تائید قرار داد. دبیر کل این گزارش را طی نامه‌ای به شورای امنیت تسلیم داشت، اما شورا به آن توجهی نکرد و موضوع را مسکوت گذاشت.

این بی‌اعتنایی شورای امنیت در پایان سال ۱۳۶۵ در حالی رخ داد که تعداد حملات شیمیایی عراق در این سال به رقم بی‌سابقه ۷۹ مورد رسیده بود و بر اساس برخی از اسناد موجود، تعداد مصدومان شیمیایی ایران به دوازده هزار نفر بالغ می‌شد، اما فاجعه بزرگ‌تری در راه بود که در سال ۱۳۶۶ روی داد.

فاجعه شیمیایی در سال ۱۳۶۶

با به بن‌بست رسیدن جنگ در جبهه‌های جنوب، جمهوری اسلامی ایران به‌ناچار، استراتژی عملیاتی خود را تغییر داد و کانون اصلی حملاتش را از مناطق جنوبی به مناطق شمالی عراق منتقل کرد.

کشاندن نیروهای عراقی مستقر در استحکامات نفوذناپذیر جنوب به جبهه‌های شمال، یکی از مهم‌ترین اهداف نظامی ایران بود تا از این طریق، فرصت لازم را برای وارد آوردن ضربات نهایی به آنان به دست آورد، اما ارتش عراق فریب استراتژی نظامی ایران را نخورد و از همان آغاز امر، برای مقابله با حملات نیروهای ایرانی در جبهه‌های شمال، به سلاح شیمیایی متوسل شد تا منطقه ر ا به سرزمین سوخته برای ایرانیان تبدیل کند.

با آغاز عملیات کربلای ۸، در فروردین‌ماه سال ۱۳۶۶، نیروهای عراقی، منطقه عملیاتی شلمچه را در روزهای ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱ فروردین‌ماه، از زمین و هوا، هدف حملات شیمیایی قراردادند و با استفاده از عوامل تاول‌زا، خردل و خون، بیش از ۱۴۰ تن از نیروهای ایران را مصدوم کردند.

باوجوداین، مهم‌ترین حمله شیمیایی در ۲۷ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه سلیمانیه و اربیل عراق رخ داد و هواپیماهای عراقی با بمباران این مناطق با گاز خردل، ۷۰ تن را شهید و ۳۸۰ تن دیگر را مجروح کردند.

با آغاز عملیات کربلای ۱۰ در منطقه ماووت عراق، نیروهای عراقی بار دیگر، به‌جای روبرو شدن با نیروهای عمل‌کننده ایرانی، به دفاع شیمیایی متوسل شدند و با بمباران منطقه عملیاتی در روز ۱۷ اردیبهشت‌ماه، از تداوم عملیات و پیشروی نیروهای ایران به عمق خاک عراق جلوگیری کردند.

در پی این حملات، جمهوری اسلامی ایران، اعزام هیئت کارشناسی را از دبیر کل سازمان ملل خواستار شد. عراق نیز با ادعای کاربرد سلاح شیمیایی از سوی ایران، درخواست مشابهی را عنوان کرد.

هیئت کارشناسی از ۲۲ تا ۲۹ ماه آوریل در ایران و از ۲۹ آوریل تا ۳ ماهمی در عراق به جمع‌آوری شواهد و اطلاعات پرداخت و در ششم ماه می، گزارش خود را به دبیر کل تسلیم کرد. در این گزارش آمده بود: ۱) نیروهای عراقی بارها از سلاح‌های شیمیایی به‌صورت بمباران هوایی یا حمله موشکی علیه نیروهای ایرانی استفاده کرده‌اند. ۲) غیرنظامیان ایرانی در اثر گازهای شیمیایی مجروح شده‌اند؛ و ۳) پرسنل نظامی عراق براثر عوامل شیمیایی جراحت‌هایی را متحمل شده‌اند که از گاز خردل و التهاب ریوی ناشی است.

دبیر کل این گزارش را در ۱۸ اردیبهشت‌ماه به شورای امنیت فرستاد و در نامه خود به ریاست شورا، با ابراز تأسف از کاربرد سلاح‌های شیمیایی، تصریح کرد که نیروهای عراقی بار دیگر از سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای ایرانی استفاده کرده‌اند و وارد آمدن جراحت‌هایی را به غیرنظامیان در جمهوری اسلامی ایران موجب شده‌اند.

شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به گزارش هیئت کارشناسی و نامه دبیر کل، در ۲۴ اردیبهشت‌ماه تشکیل جلسه داد و پس از مشورت‌های اعضای شورا، بیانیه‌ای صادر شد که در آن آمده بود: غیرنظامیان در ایران بر اثر سلاح‌های شیمیایی مجروح شده‌اند.

فاجعه شیمیایی سردشت

شورا در پایان بیانیه، بدون آوردن نام عراق، استفاده مکرر از سلاح‌های شیمیایی را به‌شدت محکوم کرد. پس‌ازاین بیانیه و متوقف شدن عملیات‌های تهاجمی نیروهای ایران در داخل خاک عراق، حدود چهل روز از حملات شیمیایی خبری نبود، اما این آرامش پیش از طوفان بود؛ چراکه با آغاز عملیات نصر ۴ در ۱ تیرماه، سال ۱۳۶۶ عراق یکی از فاجعه‌آمیزترین حملات شیمیایی خود را انجام داد و در روز ۷ تیرماه همین سال، چهار نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد که در اثر آن، تعداد زیادی از مردم شهر مصدوم شدند و بیش از ۲۵ تن از آنان جان باختند.

در پی حمله شیمیایی به شهر سردشت، کاردار ایران در سازمان ملل، طی نامه‌ای به دبیر کل از وی خواست، هیئت کارشناسی را برای تحقیق درباره بمباران شیمیایی سردشت به ایران اعزام کند.

اما تلاش‌ها و درخواست‌های جمهوری اسلامی ایران برای اعزام هیئت کارشناسی و بازدید آن از شهر سردشت به نتیجه‌ای نرسید و ایران، شورای امنیت و دبیر کل را به این متهم کرد که در مقابل جنایت‌های عراق در سردشت، هیچ اقدامی نکرده‌اند.

با ادامه سکوت مجامع بین‌المللی، عراق به حملات شیمیایی خود ادامه داد و ضمن استفاده از سلاح‌های شیمیایی در منطقه عملیاتی نصر ۴، ارتفاعات قشن، دوقلو و اسپیدار در روزهای ۸ و ۹ تیرماه ۱۳۶۶، روستاهای اطراف سردشت را هدف حملات گسترده شیمیایی قرار داد که در نتیجه این حملات، پانزده تن مصدوم و دو تن شهید شدند.

جنایت شیمیایی حلبچه

با آغاز عملیات «والفجر ۱۰» در جبهه شمال و تصرف شهر حلبچه، هواپیماهای عراقی با استفاده از عناصر شیمیایی گاز خردل؛ اعصاب و سیانور؛ این شهر و روستاهای اطراف آن را بمباران کردند که د ر نتیجه آن، بیش از ۹۰۰۰ نفر تحت تأثیر عوامل شیمیایی قرار گرفتند و ۵۰۰۰ نفر از آن‌ها کشته شدند.

در پی این حادثه، روزنامه انگلیسی گاردین، حمله شیمیایی به حلبچه را بزرگ‌ترین جنایت جنگی عراق در جنگ علیه ایران دانست و نوشت: دو انگیزه وقوع این عمل وقیحانه را موجب شد. یکی ضربه زدن به نیروهای ایرانی در حال پیشروی و دیگری سرکوب اقلیت مورد غضب کرد.

در پی حمله شیمیایی به حلبچه، وزارت امور خارجه ایران از دبیر کل خواست تا هیئتی را برای تحقیق به منطقه اعزام کند، اما دبیر کل اعلام کرد؛ ازآنجاکه حلبچه، جزء قلمرو ایران نیست، مانع حقوقی برای اعزام هیئت تحقیق به این شهر وجود دارد.

بدین ترتیب، بزرگ‌ترین جنایت‌های جنگی عراق در شورای امنیت نادیده گرفته شد و سال ۱۳۶۶، در حالی پایان یافت که فاجعه حلبچه به مبحث روز رسانه‌های گروهی جهان تبدیل‌شده بود.

کاربرد جنگ‌افزار شیمیایی به‌منزله یک سلاح تهاجمی

هرچند سومین دوره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی به‌صورت وسیع از ابتدای سال ۱۳۶۷ آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه یافت، اما این شیوه به‌صورت محدود در سال ۱۳۶۵ در استراتژی دفاع متحرک عراق و تصرف مهران به کار گرفته‌شده بود.

در دور سوم، ارتش عراق موفق شد، ضعف‌های تاکتیکی خود در شیوه استفاده از گازهای سمی را رفع کند و با دست‌یابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا ترکیبی از آن‌ها به‌منزله سلاحی تهاجمی برای بازپس‌گیری مناطق تحت تصرف نیروهای ایران بهره گیرد.

نیروهای عراقی با استفاده گسترده ازاین‌گونه سلاح‌ها به‌منزله آتش پشتیبانی نیروهای عمل‌کننده خود موفق شدند در خلال چند ساعت، بندر فاو را از دست نیروهای ایران خارج کنند. منابع خارجی تعداد تلفات نیروهای ایرانی را در این حمله ۵۰۰۰ تن دانستند که مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد.

دومین حمله عراق در ماه می سال ۱۹۸۸ (خرداد ۱۳۶۷) در منطقه عملیاتی کربلای ۵ در شلمچه رخ داد که طی آن، عراقی‌ها با توسل به گازهای شیمیایی موفق شدند، نیروهای ایران را از بخشی از مناطق تحت کنترل عقب برانند. در این عملیات، از عوامل گاز خردل و اعصاب به‌طور گسترده استفاده شد.

در ماه بعد، عراقی‌ها با دو حمله هم‌زمان در مهران و جزایر مجنون، بارانی از گازهای شیمیایی را روی نیروهای ایران ریختند و آنان را به تخلیه مواضع خود در داخل خاک عراق مجبور کردند.

انتهای پیام