ایسنا

حکمت سوم؛ ترس مانعی برای بروز استعدادها است

حکمت سوم؛ ترس مانعی برای بروز استعدادها است

ایسنا/قم افراد ترسو هرگز نمی‌توانند از قابلیت‌ها، شایستگی‌ها و استعدادهای خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگی در زندگی است.

حجت الاسلام والمسلمین شکیبای از نهج البلاغه پژوهان حوزه علمیه قم، در سلسله گفتگوهای خود با ایسنا به تشریح حکمت های کتاب نورانی نهج البلاغه پرداخته است که در ذیل حکمت سوم را از نظر می گذرانیم:

امام علی (ع) در حکمت سوم نهج البلاغه می‌فرماید: «الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»

«ترس مایه نقصان می شود، فقر، شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ می‌سازد و آن کس که فقیر و تنگدست است حتی در شهر خود غریب است»

google-play
برای دسترسی سریع به اخبار برنامه "اخبارمن" را نصب کنید.

حجت الاسلام شکیبایی از نهج البلاغه پژوهان حوزه علمیه قم در سلسله دروس حکمت های نهج البلاغه در گفت‌وگو با ایسنا به ذکر تفسیری در خصوص حکمت سوم نهج البلاغه امیرالمومنین(ع) پرداخته است که در زیر شرح آن آمده است:

«وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ»

افراد ترسو هرگز نمی‌توانند از قابلیت‌ها، شایستگی‌ها و استعدادهای خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگی در زندگی است. به علاوه هنگامی که دین و جان و ناموس و کشور آن‌ها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند و به جای این که در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان، بیماران، از کارافتادگان و کودکان قرار می‌گیرند.

هرگز هیچ آدم ترسویی به مقامی نرسیده است؛ نه کشف مهمی کرده نه پیروزی چشمگیری به دست آورده و نه به قله های کمال رسیده است.

از این رو در حدیثی از امام باقر (ع) می‌خوانیم: «لا یُوْمَنُ رَجُلٌ فِیهِ الشُّحُّ وَ الْحَسَدُ وَ الْجُبْنُ وَ لا یَکُونُ الْمُوْمِنُ جَبَاناً وَ لا حَرِیصاً وَ لا شَحِیحاً؛ هیچ یک از کسانی که دارای بخل و حسد و جبن باشند به حقیقت ایمان نمی‌رسند و مؤمن، ترسو و بخیل و حریص نخواهد بود».

حتی امیرمؤمنان علی (ع) به مالک اشتر توصیه می‌کند: «هرگز افراد ترسو را به حوزه مشاوران خود راه مده»؛ (وَ لا تُدْخِلَنَّ فِی مَشورَتِکَ بَخِیلاً...وَ لا جَبَاناً) و همان گونه که امام (ع) در نامه مالک اشتر اشاره فرموده سرچشمه جبن و ترس، سوءظن به ذات پاک پروردگار است، زیرا می‌دانیم که خداوند به افراد باایمان وعده داده که من شما را تنها نمی‌گذارم، به جنگ مشکلات بروید و از من یاری بطلبید.

«وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ»

امام علی (ع) در سومین جمله به آثار فقر در زندگی انسان‌ها اشاره می‌کند، می‌فرماید: «فقر، شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ می‌سازد»

افراد فقیر از یک سو در خود احساس حقارت می‌کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند براثر این احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خویشتن باز می‌مانند و از سوی دیگر چون می‌دانند بسیاری از مردم برای سخنان آن‌ها بهایی قائل نمی‌شوند (چون غالباً دنیاپرست‌اند و برای افراد ثروتمند شخصیت قائل‌اند) سبب می‌شود، نتوانند حرف حق خود را بیان کنند.

درباره آثار منفی فقر و تنگدستی روایات زیادی از معصومین (ع) وارد شده که حتی فقر را در حد کفر معرفی کرده‌اند و این به سبب آن است که پیروان خود را برای مبارزه با فقر تشجیع کنند. در دنیای امروز نیز در مقیاسی عظیم این حقیقت به چشم می‌خورد که دولت‌های ثروتمند و زورگو، با شجاعت، سخنان باطل خود را همه جا مطرح می‌کنند در حالی که دولت‌های فقیر از رساندن حرف حساب خود به گوش جهانیان عاجزند.

البته این اصل استثنائاتی نیز دارد؛ افراد فقیری همچون ابوذر را می‌شناسیم که شجاعانه به مبارزه با طاغوت‌های زمان برخاستند و حجت خود را بر آن ها تمام کردند هر چند این قیام ها گاه به قیمت جان آن‌ها تمام شد؛ ولی این افتخار را در تاریخ برای خود ثبت کردند که در صف اول مبارزان راه حق بودند.

اگر در بعضی از روایات مدحی از فقر شده و پیغمبر اکرم (ص) آن را فخر خویش شمرده؛ یا اشاره به فقر الی الله است که قرآن مجید بیان کرده است: (یاأَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ) و یا اشاره به ساده زیستی و قناعت است که در ظاهر شباهت با فقر دارد.

«وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»

حضرت در چهارمین و آخرین جمله که در واقع تکمیل کننده جمله سوم است می‌افزاید: «آن کس که فقیر و تنگدست است حتی در شهر خود غریب است».

زیرا غریب کسی است که دوست و آشنایی ندارد و احساس تنهایی می‌کند و می‌دانیم که دنیاپرستان از افراد فقیر و تنگدست فاصله می‌گیرند و آن‌ها را در شهر خود غریب می‌گذارند و به عکس، ثروتمندان حتی در بلاد دور از وطنشان نیز غریب نیستند همان گونه که شاعر می گوید:

بعضی میان «فقیر» و «مُقِلّ» این فرق را گذاشته‌اند که فقیر به کسی می‌گویند که فقر خویش را اظهار می‌کند اما مقل فقیری است که خویشتن دار است.

ممکن است این تفاوت را از حدیثی که از معصومین : نقل شده است گرفته باشند، زیرا در حدیثی از امام صادق (ع) یا امام باقر (ع) می‌خوانیم که در پاسخ این سوال که کدام صدقه افضل است فرمود: «جُهْدُ الْمُقِلِّ؛ صدقه کسی که کم درآمد باشد (و در عین تنگدستی انفاق کند)»

سپس به این آیه تمسک فرمود:( وَ یُوْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ)؛ و دیگران را بر خود مقدم می دارند هر چند در تنگدستی باشند.

ریشه «مُقِلّ» که از ماده «قِلّت» گرفته شده، نشان می‌دهد که بافقیر متفاوت است.

انتهای پیام