خبرآنلاین

ماجرای دو نامه صدام حسین و محسن رضایی درباره خرمشهر چه بود؟ + متن و تصویر نامه‌ها

ماجرای دو نامه صدام حسین و محسن رضایی درباره خرمشهر چه بود؟ + متن و تصویر نامه‌ها

تابناک نوشت : احمد کاظمی فرمانده تیپ ۸ نجف اشرف به قرارگاه مرکزی کربلا اعلام می‌کند خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی فوج فوج در حال تسلیم شدن هستند و ما امکانات لازم برای تخلیه آنها به پشت جبهه را نداریم و به ما کمک کنید. این پیام برای فرماندهان ارشد قرارگاه کربلا بسیار غیرمنتظره بود، زیرا پیش بینی می‌شد هزاران نیروی عراقی مستقر در خونین شهر مقاومت کنند، لذا سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش به برادر محسن رضایی می‌گوید: پیام احمد کاظمی باور کردنی نیست؛ من با بالگرد به منطقه می‌روم و به شما گزارش می‌دهم.

مدتی پس از نامه محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس به رزمندگان و فرماندهان برای گسیل همه امکانات به سمت خرمشهر که پیروزی عظیم و تغییر معادلات جنگ تحمیلی به ایران را در پی داشت، صدام حسین نیز در زمان محاصره سربازان عراقی در خرمشهر توسط رزمندگان ایران، نامه مشابهی زد، اما این نامه تاثیری شبیه به نام فرمانده ایرانی نداشت و سربازان عراقی به سرعت تسلیم شدند.

google-play
برای دسترسی سریع به اخبار برنامه "اخبارمن" را نصب کنید.

پیاده سازی یک عملیات که هزاران نفر دست اندرکار آماده سازی آن هستند کاری بسیار سنگین و پیچیده است و تجربیات جنگ نشان داد که برای کسب موفقیت در این زمینه نه تنها دشمن بلکه نیروهای خودی را نیز باید فریب داد تا اصل تاکتیک و اقدامات واقعی از غیر واقعی برای هیچکس آشکار نشود.

اقدام محسن رضایی برای جذب نیروی رزمنده

به عنوان نمونه آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس برای جذب نیروی رزمنده مورد نیاز عملیات بیت المقدس تلفنگرامی را دقیقا روز آغاز عملیات برای فرماندهان سپاه در سراسر کشور ارسال کرده است.

ایشان در ۱۳۶۱/۲/۱۰ خطاب به فرماندهان سپاه می‌گوید: برادران عزیز، با یاری خدای بزرگ و با اسم مولای متقیان عملیات را شروع کردیم. هم اکنون خرمشهر، این سرزمین حماسه و خون، در انتظار ورود فرزندان دلیر اسلام است. دل‌های ملت برای آزادی خونین شهر می‌تپد و دشمن خدا و رسول خدا در مقابل یورش‌های سربازان قدرتمند اسلام به خواری و ذبونی کشیده شده است.

ماجرای دو نامه صدام حسین و محسن رضایی درباره خرمشهر چه بود؟ + متن و تصویر نامه‌ها

برای در هم کوبیدن آخرین سنگرهای کفر صدام و آزادسازی خرمشهر عزیز و پادگان حمید لازم است بر شما برادران تمام توان خود را برای اعزام نیروهای سپاه و اعزام مجددی های بسیج به کار بندید و آنها را سازمان یافته با هماهنگی مرکز سریع به جنوب اعزام نمایید و تا حد امکان از امکانات منطقه [استان] برای تجهیز این نیروها استفاده شود. بقیه تجهیزات در جنوب تامین خواهد شد. / فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / محسن رضایی»

صدور این نامه در این تاریخ نشان دهنده آن است که فرماندهی سپاه با تکیه بر نیروهای موجود در یگان ها و منطقه جنگی عملیات را برنامه‌ریزی کرده و قصد آغاز آن را دارد.

بدیهی است که انجام عملیات با درصد موفقیت بالا اما در جغرافیا و نیروی محدود نسبت به انجام عملیات در جغرافیا و نیروی گسترده و ریسک پیروزی متزلزل برای فرماندهی کل بسیار حائز اهمیت بود و او گزینه اول را انتخاب کرده است و اتفاقا تبعات این انتخاب را می توان در اجرای بخشی از طرح بزرگ عملیات بیت المقدس مشاهده کرد.

محسن رخصت طلب در ادامه این روایت تاکید کرد: مطابق طرح مکتوب قرارگاه مرکز کربلا قرار بود این عملیات پس از رسیدن به مرزهای بین المللی در خاک عراق تا آستانه شهر بصره در ساحل شط العرب ادامه پیدا کند اما به دلیل کمبود نیروی رزمنده به آزادسازی خرمشهر اکتفا می شود و عملیات در خاک عراق از دستور کار خارج می شود.

همان طور که اشاره شد، نکته اساسی در طراحی عملیات علاوه بر سرعت عمل در اجرای آن برای غافلگیر کردن دشمن، موضوع تاکتیک عملیات عبور از رودخانه کارون است. با این تاکتیک دو حرکت بسیار هوشمندانه و پیچیده از سوی فرماندهان ایران علیه دشمن اجرا شد.

انتخاب عملیات دشوار عبور از رودخانه برای ارتش های بزرگ دنیا با امکانات فراوان کاری فوق العاده محسوب می‌شود و علاو بر آن برای ارتش های کلاسیک استفاده از جاده و زمین مسطح امری طبیعی و منتج به پیروزی است و در عملیات بیت المقدس نیز وجود جبهه اهواز و جاده آسفالت اهواز به خرمشهر تاکتیکی بود که مورد نظر اکثریت فرماندهان نیروی زمینی ارتش قرار داشت اما فرماندهان سپاه با توجه به تجربه عملیات های گذشته، پرهیز از نقاط قوت دشمن و حمله به نقاط ضعف آن را تاکتیک موفقی می پنداشتند.

علاوه بر آن با انجام عملیات از جبهه اهواز تا رسیدن به هدف یعنی خونین شهر می بایست علاوه بر جنگ رودررو بیش از صد کیلومتر با دشمن بجنگیم تا به هدف برسیم که این توان در اختیار نیروهای ایرانی قرار نداشت اما از جمله محاسن عبور از رودخانه، نداشتن جبهه مستحکم و حمله به قلب دشمن و امکان توسعه عملیات به پشت، پهلو و راس جبهه دشمن و دستیابی به خرمشهر با حداقل مسافت بود.

این تاکتیک با موفقیت کامل به اجرا درآمد و در مرحله اول جاده آسفالت اهواز به خرمشهر و در مرحله دوم مرز بین المللی و نهایتا در مرحله سوم و چهارم خونین شهر آزاد شد.

اجرای موفقیت آمیز این تاکتیک چنان ضربه هولناکی بر پیکره ارتش عراق و برنامه‌ریزی فرماندهان آن وارد کرد که تا پایان عملیات نتوانستند آن را جبران نمایند و پذیرش شکست و تسلیم تنها راه پیش روی آنها بود. اما دشمن که در گرداب تدابیر فرماندهان ایرانی گرفتار شده بود به تلاش های مذبوحانه و پرخسارت خود ادامه داد که نتیجه آن اسارت حدود پانزده هزار نفر از نیروهایش توسط سپاه اسلام بود. بزرگ‌ترین اشتباه دشمن تصمیم به مقاومت در شهر خرمشهر بود.

در حالی که بیش از پانزده هزار نفر از سربازان و افسران عراقی در خرمشهر بودند و شهر در محاصره نود درجه‌ای رودخانه کارون و اروند رود و رزمندگان اسلام قرار گرفته بود، صدام حسین به عنوان رئیس‌جمهور و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در ۱۳۶۱/۳/۲ طی نامه ای به فرماندهان و نیروهایش در خرمشهر پیامی را صادر می‌کند.

متن عربی این نامه که در آرشیو مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نگهداری می‌شود با امضای دفتر قاعد اعظم و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق خطاب به فرماندهان و نیروهای مستقر در محمره صادر شده است.

صدام در بخشی از نامه خود که استیصال و درماندگی در آن مشاهده می‌شود و از خرمشهر با عنوان جعلی محمره نام می‌برد می‌گوید:

«فرزندان مردان و زنان دلیر امت عرب، شما بازماندگان نبرد قادسیه هستید.

امروز چشم همه عراق به شماست.

شما مدافعان ناموس و کودکان عراق هستید.

محمره متعلق به عراق است.

محمره بغداد است. محمره کرکوک است. محمره بصره است. محمره حاصل خون سربازان دلیر عراق است.

محمره ناموس شماست. محمره…»

این نامه یک روز قبل از فروپاشی دژهای مستحکم ارتش عراق در حومه خونین شهر صادر می شود و ضمن اعلام آن از رادیو بغداد بصورت تلفنگرام برای فرماندهان ارشد ارتش عراق از جمله سرهنگ زیدان فرمانده نیروهای عراقی مستقر در خونین شهر ارسال می شود.

ماجرای دو نامه صدام حسین و محسن رضایی درباره خرمشهر چه بود؟ + متن و تصویر نامه‌ها

اما بخت یار آنها نبود و لحظه‌ای بعد سرهنگ زیدان که در حال جابجایی در میان مواضع خودشان بود، روی مین می‌رود و کشته می‌شود. در همین زمان هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تنها پل ارتباطی خرمشهر به منطقه ابوالخصیب عراق را که می‌توانست در عقب‌نشینی نیروهای محاصره شده موثر باشد بمباران و منهدم می‌کنند و همزمان با تصرف پل نو توسط یگان‌های قرارگاه فجر و نصر ایران و انسداد تنها جاده ارتباطی نیروهای عراقی در غرب خرمشهر یگانهای قرارگاه فتح نیز از شمال شرق وارد شهر می شوند.

در این لحظه احمد کاظمی فرمانده تیپ ۸ نجف اشرف به قرارگاه مرکزی کربلا اعلام می‌کند خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی فوج فوج در حال تسلیم شدن هستند و ما امکانات لازم برای تخلیه آنها به پشت جبهه را نداریم و به ما کمک کنید.

این پیام برای فرماندهان ارشد قرارگاه کربلا بسیار غیرمنتظره بود، زیرا پیش بینی می‌شد هزاران نیروی عراقی مستقر در خونین شهر مقاومت کنند، لذا سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش به برادر محسن رضایی می‌گوید: پیام احمد کاظمی باور کردنی نیست؛ من با بالگرد به منطقه می‌روم و به شما گزارش می‌دهم.

ماجرای دو نامه صدام حسین و محسن رضایی درباره خرمشهر چه بود؟ + متن و تصویر نامه‌ها

لحظاتی پس از پرواز بالگرد حامل فرمانده نیروی زمینی ارتش، ایشان طی تماسی از فراز آسمان با فرمانده وقت سپاه می‌گوید: احمد کاظمی درست گفته است، شهر سقوط کرده و هزاران سرباز عراقی در حالی که پیراهن و پارچه های سفید در دست دارند در حال خروج از خرمشهر هستند و از روی جاده آسفالت به سمت اهواز در حرکتند، هر چه می توانید اتوبوس و خودرو برای انتقال آنها به پشت جبهه ارسال کنید.

و بدین ترتیب در کمتر از ۲۴ ساعت پس از صدور پیام صدام به نیروهایش خرمشهر آزاد شد و حدود پانزده هزار نفر از سربازان و افسران عراقی به اسارت سپاه اسلام درآمدند.

بیشتر بخوانید:

۲۱۲۲۰